روانشناسي منت
منت به سرم بذار! تا حالا چقدر پيش اومده که از منت گذاشتن عصباني بشيد؟ در موردش چه فکري مي کنيد؟
ما دوست نداريم يک نفر خوبي هايي که کرده رو به يادمون بياره . بهمون بر مي خوره. چون “منت گذاشتن خيلي بده، هيچ کس نبايد با يادآوري کاراي خوبي که کرده ارزش اون کارو از بين ببره”. ولي… ما اينا رو از کجا ياد گرفتيم؟!
از کي منت گذاشتن بد شده و ما حق داريم واکنش تند در برابرش نشون بديم و از طرف مقابل عصباني بشيم؟
ما سر کسي منت مي ذاريم که برامون مهم باشه.
من فکر مي کنم اولين بار که يه انسان اوليه سر همسرش منت گذاشت، همسرش احتمالا اونو به صورت يه درخواست عشق تعبير کرد.
منت يعني:
من به خاطر تو اين کارو کردم، ولي تو به خاطر من…
يعني تو اينقدر براي من مهمي، ولي من براي تو…
يعني من دوستت داشتم که اين کارو کردم، ولي تو…
از وقتي پدر و مادراي همون انسانهاي اوليه به بچه هاشون ياد دادن که:
وظيفه شه که برات آشپزي کنه،
وظيفه شه که به فاميلات احترام بذاره،
وظيفه شه که آشغالا رو بذاره دم غار…
کم کم نگاه آدما به دنيا تغيير کرد.
از اون زمان به بعد ديگه آدم ها يادشون رفت که اين حرفها در واقع درخواست عشقه.
وقتي کسي در مورد محبت ها و کارهايي که در حقمون کرده صحبت مي کنه، يعني دلش شکسته…
يعني اونطور که بايد ديده نشده. ما يه جايي بهش بد کرديم يا خوبي هاشو نديديم.
اگه ما بتونيم حرفاي بد، عصبانيت ها، طعنه و کنايه ها رو به درخواست عشق و توجه ترجمه کنيم و به طرف مقابل فقط در جواب بگيم:
مي فهمم… تو درست ميگي… تو بهم خيلي خوبي کردي … همين!
و قدري سکوت تا هر دو نفر فرصت داشته باشيم حرفهاي هم را درک و باور کنيم. اين درک کردن و شنيده شدن اثرش در رابطه از هزار تا حرف عاشقانه بيشتر است.
روانشناسي تنبيه
تنبيه: اولين چيزي که به ذهنمون مياد؟
کتک، چوب، فلک، تحقير و…
در اين سالهاي اخير زياد شنيديم که کودک را نبايد تنبيه کرد. والدين جوانتر هم اين روش را در پيش گرفتند و خيلي ها هم در ادامه راه کم آوردند. چون خيلي از اطلاعاتي که از طريق رسانه ها و حتي کتابهاي عمومي فرزندپروري به دست مي آوريم، علمي نيستند!
يعني همه آن چيزي را که ما براي تربيت فرزندمان نياز داريم ، به ما نمي دهند.
والدين عزيز!
هيچ گاه اطلاعات پراکنده اي که از جامعه مي گيريد را روي کودکتان امتحان نکنيد. چون شما فقط يک بار شانس تربيت صحيح فرزندتان را داريد.
کودکي انقدر کوتاه است که شما فرصت اشتباه نداريد.
تنبيه به معني آگاه کردن است. هيچ کودکي بدون تنبيه رفتارش را متوقف نمي کند!
تنبيه درست از ديد روانشناسي چيست و چه ويژگي هايي بايد داشته باشد؟
کوک بايد بتواند بين تنبيه و رفتار نادرستش ارتباط برقرار کند.
بايد بداند نتيجه ي فحش دادن چيست؟ و همان لحظه نتيجه را ببيند.
بببن اگه آخر هفته بردمت پارک؟
بذار بابات از سرکار بياد بهش ميگم
نمي ذارم با بچه ها بازي کني
فردا برات بستني نمي خرم.
با اين کارت برنامه رستوران آخر هفته کنسل شد!
عزيزان اينها تنبيه هاي رايجي هستند. ولي براي کودک زير پنج سال هيچگونه اثر بازدارندگي ندارند.
از ديد روانشناسي اينها تشويق هستند!
چرا؟ چون تنها چيزي که کودک آن لحظه بعد از عمل زشت مي بيند حرص خوردن شماست. او توانسته شما را عصباني کند. به همين دليل احساس قدرت مي کند.
کودک زير پنج سال در لحظه زندگي مي کند. براي اوحتي يک ساعت ديگر هم معنايي ندارد. چه برسد به فردا و آخر هفته و از اين به بعد…
بماند که خيلي اوقات همان تنبيه هاي دور هم عملي نمي شوند و کودک هيچ نگراني بابت آنها ندارد.
او با عصباني کردن شما به قدر کافي راضي خواهد بود. چون:
توجه شما را جلب کرده،
ديده شده،
احساس قدرت پيدا کرده
با يک حساب سرانگشتي نتيجه مي گيريم او بازهم اين کار را تکرار خواهد کرد.
نگذاريد احساس موثر بودن بکند. نگذاريد احساس کند مي تواند شما را کنترل کند.
روانشناسي کودک
پرورش کودک : اگر قصد داريد بعضي از رفتارهاي کودکتان را تغيير دهيد چند توصيه برايتان دارم:
اول اين کار را از خانه شروع کنيد
مهماني و بودن در جمع به همراه يک کودک … به شدت به والدين استرس وارد مي کند.
وقتي مي بينيد رفتار فرزندتان مشکل ساز شده
و تصميم گرفتيد براي تغيير انها اقدام کنيد
براي مدتي ها مهماني ها را کنسل کنيد.
فايده اين کار اين است که شما آرامش بيشتري داريد و نگران حرف هاي ديگران نيستيد.
هرگاه لازم بود، بر اساس روانشناسي کودک، مي توانيد در برابر کارهاي بد او بي توجه باشيد. بدون اين که به سهل انگاري متهم شويد.
همه در رفتار کودک و مشاوره روانشناسي مهم هستند.
ولي من اينجا چند نکته کلي که در بيشتر موارد درست است را مي نويسم.
بيشتر والدين در جواب اين سوال که :
معمولا در برابر کارهاي بد او چه واکنشي نشان مي دهيد؟
مي گويند: اول صبر ميکنم و چيزي نميگويم تا اين که بالاخره عصباني ميشوم.
اين الگوي رفتار بيشتر والدين به ويژه مادران ايراني است.
اولين چيزي که بايد بدانيد اين است:
نياز نيست شما چيزي را تحمل کنيد! اگر رفتاري درست نيست بايد همان لحظه تذکر دهيد.
موثرترين برخورد با کودک زماني است که شما آرام هستيد. آرام و در عين حال محکم.
روانشناسي کودک مي کويد:
به او بگوييد:
از اين کارت خيلي ناراحت شدم.
اين حرف در خانه ي ما ممنوع است.
اين کار در اين خانه ممنوع است.
يا خيلي خجالت کشيدم.
يا دلم شکست
(هر احساسي را که واقعا داشتيد را بر زبان بياوريد)
تمام! و برويد. بدون اين که نشان دهيد کار بد او اثر خاصي روي شما گذاشته يا عصباني هستيد.
اين يک نمونه برخورد موثر در برابر رفتارهاي مشخصا زشت است که مي خواهيد تکرار نشود.
در ادامه در مورد تنبيه و تشويق خواهم گفت.
احساسات به جا مانده از شکست عشقي
روانشناسي شکست عشقي: سخت ترين اتفاق براي انسان از دست دادن است. اين فقدان معمولا به صورت مرگ عزيزان تجربه مي شود. گاهي هم شخص زنده است، در جايي از کره زمين زندگي مي کند، ولي از زندگي ما رفته است.
هر شخص بخشي از زندگي ماست. برخي گذشته ما هستند، مثل پدربزگ و مادر بزرگ. ريشه هاي درخت زندگي. آدم هايي که به خاطرات ما عطر و رنگ ميدهند.
برخي ديگر حال ما را مي سازند: پدر و مادر، خواهر و برادر، دوستان و آشنايان…
بعضي آدمها هم، آينده ي ما هستند. شايد آنها را هر روز نبينيم. در عين حال آينده خود را با آنها تصور مي کنيم.
آنها آرزوهاي ما هستند.
جاهايي که قرار است برويم،
کارهايي که قرار است بکنيم
بدون وجود آنها معني ندارد. فرزند و عشق آينده هر انساني هستند.
و تلخ ترين نوع فقدان از دست دادن آدم هاي آينده است.
معشوق وقتي که معشوق است، مي شود همه زندگي! مي شود عمر، اميد و آرزوي يک نفر. و روزي که مي رود همه چيز يک انسان را با خود مي برد.
انساني که مي ماند، نه گذشته برايش مفهومي دارد، نه امروز، نه هيچ چيزي در زندگي. يک نفر مي ماند با دنيايي که اصلا قرار نبود اين شکلي باشد.
اين سوال خيلي از آدم ها در طول تاريخ بوده. با اين روزهاي سياه چه کنم؟
روانشناسي مي گويد جواب اين سوال اين است: سوگواري!
شما داري يک فقدان را تجربه مي کني. اين روزها جز سخت ترين روزهاي زندگي شما هستند.
پس: هرگز سعي نکن مشکل را کوچک فرض کني و خودت را قوي نشان بدهي !
با تمام وجود ناراحت باش
گريه کن
و رنج بکش!
چون شما سوگوار هستي، هر چند که ديگران ممکن است اين را ندانند.
حرف هايي از اين قبيل:
او لياقت من را نداشت
کسي که ضرر کرده اونه، چون او کسي را از دست داد که عاشقش بود.
من چيزي را از دست ندادم
هيچ وقت نمي تونه کسي که به اندازه من عاشقش باشه پيدا کنه.
و…
اينها دروغ هاي بزرگي هستند که هيچ وقت خودتان هم باورشان نمي کنيد!
نه خودتان اين حرفها را به خودتان بگوييد. نه اجازه بدهيد کسي به شما بگويد.
چون اينها فقط زمان سوگواري و پذيرش فقدان را طولاني مي کنند. شجاع باشيد و بگوييد او مرا نخواست و ترکم کرد.
از ديد روانشناسي در حالت طبيعي، شما به طور متوسط بعد از دو تا شش ماه، معشوق را فراموش مي کنيد. و به زندگي عادي خود بر مي گرديد.
او کامل از ذهن شما پاک نمي شود، ولي مي شود کسي که در گذشته دوستش داشتيد.
درباره این سایت