احساسات به جا مانده از شکست عشقي
روانشناسي شکست عشقي: سخت ترين اتفاق براي انسان از دست دادن است. اين فقدان معمولا به صورت مرگ عزيزان تجربه مي شود. گاهي هم شخص زنده است، در جايي از کره زمين زندگي مي کند، ولي از زندگي ما رفته است.
هر شخص بخشي از زندگي ماست. برخي گذشته ما هستند، مثل پدربزگ و مادر بزرگ. ريشه هاي درخت زندگي. آدم هايي که به خاطرات ما عطر و رنگ ميدهند.
برخي ديگر حال ما را مي سازند: پدر و مادر، خواهر و برادر، دوستان و آشنايان…
بعضي آدمها هم، آينده ي ما هستند. شايد آنها را هر روز نبينيم. در عين حال آينده خود را با آنها تصور مي کنيم.
آنها آرزوهاي ما هستند.
جاهايي که قرار است برويم،
کارهايي که قرار است بکنيم
بدون وجود آنها معني ندارد. فرزند و عشق آينده هر انساني هستند.
و تلخ ترين نوع فقدان از دست دادن آدم هاي آينده است.
معشوق وقتي که معشوق است، مي شود همه زندگي! مي شود عمر، اميد و آرزوي يک نفر. و روزي که مي رود همه چيز يک انسان را با خود مي برد.
انساني که مي ماند، نه گذشته برايش مفهومي دارد، نه امروز، نه هيچ چيزي در زندگي. يک نفر مي ماند با دنيايي که اصلا قرار نبود اين شکلي باشد.
اين سوال خيلي از آدم ها در طول تاريخ بوده. با اين روزهاي سياه چه کنم؟
روانشناسي مي گويد جواب اين سوال اين است: سوگواري!
شما داري يک فقدان را تجربه مي کني. اين روزها جز سخت ترين روزهاي زندگي شما هستند.
پس: هرگز سعي نکن مشکل را کوچک فرض کني و خودت را قوي نشان بدهي !
با تمام وجود ناراحت باش
گريه کن
و رنج بکش!
چون شما سوگوار هستي، هر چند که ديگران ممکن است اين را ندانند.
حرف هايي از اين قبيل:
او لياقت من را نداشت
کسي که ضرر کرده اونه، چون او کسي را از دست داد که عاشقش بود.
من چيزي را از دست ندادم
هيچ وقت نمي تونه کسي که به اندازه من عاشقش باشه پيدا کنه.
و…
اينها دروغ هاي بزرگي هستند که هيچ وقت خودتان هم باورشان نمي کنيد!
نه خودتان اين حرفها را به خودتان بگوييد. نه اجازه بدهيد کسي به شما بگويد.
چون اينها فقط زمان سوگواري و پذيرش فقدان را طولاني مي کنند. شجاع باشيد و بگوييد او مرا نخواست و ترکم کرد.
از ديد روانشناسي در حالت طبيعي، شما به طور متوسط بعد از دو تا شش ماه، معشوق را فراموش مي کنيد. و به زندگي عادي خود بر مي گرديد.
او کامل از ذهن شما پاک نمي شود، ولي مي شود کسي که در گذشته دوستش داشتيد.
درباره این سایت